خلاصه کتاب:
داستان درباره خانواده ای پدر سالار است که روابط خانوادگی را تحت شعاع خود قرار داده است و همین امر موجب بروز فاجعه ای شوم میشود و در طی آن ناگهان...
خلاصه کتاب:
از برخورد نور روی صورتم مجبور شدم چشمام رو باز کنم.چند باری پلک زدم و بلاخره همچی واضح شد. ناخودآگاه یاد اتفاقات دیشب افتادم،شبی که هرلحظه اش آرزو میکردم زندگیم به پایان برسه...
خلاصه کتاب:
نسرین صدای پیامک گوشی را که شنید زود گوشی را برداشت و رفت سراغ پیامکها ،پیامک از بانک رفاه بود واریز مبلغ ۱۸۲۳۵۴۶۷۲ ریال بابت حقوق و مزایای اسفند ماه :خوب شد حقوق را دادند عیدی را هم که ۲۰ اسفند داده بودند .
خلاصه کتاب:
داستان درباره مردی است که بدون حمایت لازم از سوی خانواده اش به خواستگاری دختری میرود و با آغاز زندگی مشترک ناگهان متوجه یک مورد نادر نو عروس شده که در نهایت بعد از کلی فراز و نشیب مجبور میشود تا واپسین تصمیمش را عملی نماید و ...
سایت داستانسرای قلم سبز فرصتی است جهت عرضه آثار عزیزانی که بر اثر سعی و هوش خود، در خانواده بزرگ پارسی گوی، در اندیشه پاسداشت عشق و محبت بین انسانها مینویسند و میسرایند. اطلاعات بیشتر درباره ما...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " داستان سرای قلم سبز " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.