روز اول دیدمش آروم و بی صدا بود انگار نه انگار که این آدم قرار بود همسرم بشه! کسی که سایه سرم و بابای بچه ها! ازش پرسیدم اسمت چیه ؟ خودت معرفی میکنی ! لبخند ملیحی زد که دل هر زنی به خودش می لرزوند. گفت…
سایت داستانسرای قلم سبز فرصتی است جهت عرضه آثار عزیزانی که بر اثر سعی و هوش خود، در خانواده بزرگ پارسی گوی، در اندیشه پاسداشت عشق و محبت بین انسانها مینویسند و میسرایند. اطلاعات بیشتر درباره ما...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " داستان سرای قلم سبز " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.